کد مطلب:31336
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:14
لطفاً بفرمائيد اصول دين و اصول مذهب از چه مأخذي استخراج شدهاند; ضمناً در مورد اصل اول (توحيد) مقداري توضيح بدهيد.
مطلب قابل توجه اينكه، اولاً اصول دين (توحيد، نبوت و معاد)، از جمله اصولي هستند، كه همة پيروان اديان الهي به آن معتقد بوده، و از اساسيترين مسائل مذهبي به حساب ميآيند، تا آنجا كه، بدون پذيرش اين اصول، اساس و مباني آن اديان و شرايع، زير سؤال خواهد بود.
ثانياً اين اصول از اصلهاي عقلي هستند، كه مأخذ استخراج آنها، براهين عقلي است.
همانطوري كه براي اثبات وجود خداوند، دلايل عقلي متعددي، من جمله برهان نظم، برهان وجوب و امكان، برهان علت و معلول و... اقامه شده است، براي اثبات توحيد هم، براهين عقلي مختلفي اقامه شده، مثل برهان تمانع، برهان صرفالوجود و... در مورد نبوت و معاد نيز، مطلب هم اينگونه است.
در آيات و روايات نيز براهين عقلي به چشم ميخورد. در حديثي كه هشام بن حكم از امام صادقنقل كرده، چنين ميخوانيم: كه امامدر پاسخ مرد بيايماني كه سخن از تعدد خدايان ميگفت، فرمود: اين دو خدايي كه تو ميگويي يا هر دو قديم و ازلي و نيرومندند، و يا هر دو ضعيف و ناتوان، يا يكي قوي و ديگري ضعيف؟ اگر هر دو قوي باشند، چرا هر كدام ديگري را كنار نميزند و تدبير جهان را به تنهايي برعهده نميگيرد، و اگر چنين گمان كني، كه يكي قوي و ديگري ضعيف است، توحيد خدا را پذيرفتهاي، زيرا دومي ضعيف است و ناتوان، بنابراين خدا نيست، و اگر بگويي آنها دو تا هستند، از دو حال خارج نيست، يا از تمام جهات متفقند يا مختلف، اما هنگامي كه ما آفرينش را منظم ميبينيم، و كواكب آسمان، هر كدام در مسير ويژة خود، سير ميكنند، و شب و روز با نظم خاصي، جانشين يكديگر ميشوند، و خورشيد و ماه هر يك، برنامة ويژة خود را دارند، اين هماهنگي تدبير جهان و انسجام امورش، دليل بر اين است، كه مدبّر يكي است. از اين گذشته، اگر ادعا كني، خداوند دو تا است، لابد در ميان آنها بايد، فاصلهاي (امتيازي) باشد، تا دوگانگي درست شود، در اينجا، آن فاصله (امتياز)، خود موجود سومي: ازلي خواهد بود، و به اين ترتيب خدايان، سه ميشوند، و اگر بگويي سه هستند، بايد ميان آنها، دو فاصله (امتياز) باشند، در اين صورت، بايد به پنج وجود قديم ازلي قايل شوي، و به همين ترتيب، عدد، بالا ميرود و سر از بينهايت درميآورد.(توحيد صدوق ]طبق نقل تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 417 و 418[.) آغاز اين حديث، اشاره به برهان تمانع است، و ذيل آن، اشاره به برهان ديگري است كه آن برهان فرجه يا تفاوت مابهالاشتراك و مابهالامتياز ميگويند.
در مورد دو اصل ديگر (عدل و امامت) نيز مسئله اين چنين است، يعني آنچه كه وجود عدل، و امامت را تأييد و بلكه بالاتر بگوييم، لازم و ضروري ميداند، عقل است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.